نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

طبقه بندی موضوعی

کنترل کردن

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۵ ب.ظ

یکی از مهمترین تفاوت های یک انسان توانگر و فعالی که نقش "اقدام ها" در زندگیش بیشتر است با یک انسان منفعل که "پاسخ ها" بیشتر زندگیش را شکل می دهند، اینست که انسان توانگر، کنترل امور مختلف در زندگی یا کسب و کارش را در دست دارد اما انسان منفعل در گردابی از رویدادها، شرایط محیطی و عادتها غرق شده است و قدرت کنترل، آزادی عمل و انتخاب کمتری دارد.

(برای مطالعه بیشتر درباره تفاوت اقدام و پاسخ به فایل مدل ذهنی مراجعه کنید.)

کنترل کردن می تواند در بخش های مختلف زندگی مان ظاهر شود، از ساده ترین کاربردها در کنترل وسایل مکانیکی و کنترل دمای اتاق تا کاربردهای پیچیده تر:

    وقتی که می خواهیم وزن خودمان یا میزان ورزش و سلامتی خودمان را کنترل کنیم و در سطح مطلوبی نگه داریم،

    وقتی که قصد داریم ساعت های مطالعه خودمان را تا حد مشخصی افزایش دهیم،

    وقتی که می خواهیم درس خواندن فرزندانمان را کنترل کنیم،

    یا وقتی که مدیری هستیم که می خواهیم میزان انگیزه یا کارآیی کارمندان را کنترل کنیم و در سطح مطلوبی حفظ نماییم.

بنظر می رسد، کنترل کردن در تمامی موارد مطرح شده، اصول و سازوکار مشابهی دارد. اگر قصد داریم یک پارامتر مشخص را کنترل کنیم و به سطح مطلوب برسانیم:

1- اولین و مهمترین کار، مانیتور کردن، سنجش و اندازه گیری پارامتر موردنظرمان است. اینکه بدانیم وضعیت فعلی چگونه است. پس در این مرحله:

   - اگر می خواهیم دمای اتاق را کنترل کنیم باید به کمک یه دماسنج، دمای فعلی را اندازه گیری کنیم.

   - اگر می خواهیم میزان مطالعه خودمان را کنترل کنیم باید یک شاخص و کمیت تعیین کنیم و آن را اندازه گیری کنیم. مثلا تعداد صفحاتی که در هر روز می خوانیم را بشماریم و ثبت کنیم.

   - اگر می خواهیم وزن خودمان را کنترل کنیم، می توانیم غذاهایی که در هر روز مصرف می کنیم و میزان کالری هر یک را ثبت کنیم.

   - اگر کیفیت محصولات یا کارایی کارمندان را می خواهیم کنترل کنیم و ارتقا دهیم، باید شاخص هایی برای اندازه گیری آن ها تعیین کنیم و وضع فعلی را اندازه گیری و ثبت کنیم.

در بعضی از موارد ، همین کار ساده ی اندازه گیری و گزارش منظم یک پارامتر، باعث ایجاد بهبود می شود. بعنوان مثال من که قبلا تصور می کردم در طول روز از وقتم بیشترین استفاده را می کنم (و بدنبال روش های مدیریت زمان یا کاهش ساعت های خوابم بودم)، با اندازه گیری و ثبت میزان وقتی که به کارهای روزانه اختصاص می دهم، متوجه می شوم که تصوراتم اشتباه بوده و بیشتر وقت من در شبکه های اجتماعی یا پای فیلم های سینمایی صرف می شود. همین اطلاع یافتن من از واقعیت های موجود، باعث می شود که در گذران وقتم تجدید نظر کنم. یا بعنوان کارمند یک شرکت وقتی که احساس می کنم عملکردم سنجیده و ثبت می شود، کمیت و کیفیت کارهایم را افزایش خواهم داد.

2- دومین اصل کنترل، اقدام کردن یا عمل کردن است. در بسیاری از موارد، صرفا اندازه گیری کردن کافی نیست، بلکه باید وارد عمل شویم و اقدام اصلاحی متناسب را انجام دهیم. در اینجا تصمیم میگریم که اگر پارامتر موردنظرمان از مقدار مطلوب کمتر یا بیشتر بود، چه اقدام یا اقداماتی را انجام دهیم. بعنوان مثال :

   - اگر میزان مطالعه ام (تعداد صفحه در روز) کمتر از میزان هدف گذاری شده است، وارد عمل می شوم و بخشی از ساعت های خواب یا ورزش را به مطالعه اختصاص می دهم یا عادت مطالعه را در خودم ایجاد می کنم.

   - اگر با سنجش و ثبت گذران وقت روزانه ام متوجه شدم بیشتر اوقاتم صرف گشت و گذار در تلگرام یا اینستاگرام می شود، می توانم اقداماتی بدین صورت انجام دهم: ساعت های مشخص و محدودی را به چک کردن شبکه های اجتماعی اختصاص دهم و بتدریج این ساعت ها را کاهش دهم و با فعالیت دیگری جایگزین کنم.

   - اگر انگیزه یا کارایی کارمندان بیشتر یا کمتر از میزان مطلوب باشد، چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ پاداش یا تنبیه، افزایش حقوق، یا بهبود شرایط محیط کار. در چنین مواقعی بهتر است با مراجعه به مشاورین یا مقالات و نظریه های معتبر، درباره اقدام اصلاحی مناسب تصمیم بگیریم.


3- کنترل کردن یک چرخه است و باید بصورت مستمر تکرار شود. هر بار طی شدن این چرخه باعث می شود بتدریج پارامتر تحت کنترل به مقدار مطلوبمان نزدیک تر شود. طی شدن این جرخه با تاخیر همراه است. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که با اولین اقدامات ما، همه چیز به حالت مطلوب دربیاید. مثلا برای تغییر خصوصیتی در خودمان، ممکن است حداقل به سی روز زمان نیاز داشته باشیم یا برای ایجاد تغییر در یک تیم، یک سال زمان مناسبی باشد. باید همواره آهستگی و پیوستگی تغییرات را در نظر بگیریم و با اعمال فشار بیشتر، سعی نکنیم که تحولاتی در کوتاه مدت بوجود آوریم.


 

پینوشت: بنظر من کسی که خود را قربانی شرایط محیطی نمی داند و شروع می کند به ایجاد تغییرات تدریجی در زندگیش و شروع می کند به اقدام کردن و تمرکز بر حوزه نفوذش و استفاده بهینه از اختیار حداقلی خودش، باید چندین گزارش از سنجش و اندازه گیری پارامترهای مهم زندگیش داشته باشد. مثلا گزارش تعداد ساعت هایی که به مطالعه اختصاص داده یا گزارش تعداد کلمات یا صفحاتی که نوشته، گزارش هزینه های ماهیانه اش، گزارش میزان خواب روزانه اش. این گزارش ها باعث می شوند که واقعیت موجود را بصورت شفاف و دقیق تری ببینیم و بعدا بتوانیم بطور موثرتری اقدام کنیم. وقتی که می دانم بیشتر هزینه های ماهیانه ام صرف چه شده اند، بصورت بهتر و موثرتری می توانم هزینه هایم را مدیریت کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۱۸
علی رسولی

حلقه تعادلی

کنترل

نظرات  (۴)

علی جان مثل همیشه مفید بود.
به نظر میرسه راه خروج از انفعال و تاثیرپذیری از محیط (که من بهش خونسردی میگم! در مقابل خونگرمی) و بالتبع اون تاثیرگذاری روی محیط اطراف، از همین بحث کنترل میگذره.
به نطرم یه آدم در صورتی میتونه رفتارهاش از جنس اقدام بشه که روی سبک زندگیش شناخت خوبی داشته باشه؛ وگرنه همه ادعا می کنند که ما خفنیم! ولی وقتی دقیق زندگی رومزه رو چک کنند می بینند که محیط برای اونها تصمیم میگیره و اونها صرفا یک پاسخ دهنده به رویدادهای محیطی هستند.
اینجاست که اهمیت ارزیابی رو درک می کنم. از طرفی بسیار فوق العادست که این اصل توی دین بسیار تاکید شده و به نام مراقبه و محاسبه روزانه مطرحه! اگرچه من از دین فقط در حد ظواهرش رو فقط درک کردم.
چندبار کارهام رو ارزیابی کردم و دیدم که خیلی با تصورم از خودم فاصله داره. دقیقا جای نیمه پر و خالی لیوان تو ذهنم عوض شده!
باز هم به خودم تاکید می کنم که بدون ارزیابی نمی توانم شناخت درستی از خودم و سبک زندگیم داشته باشم، نمی توانم اقدام موثری (حداقل در راستای سبک زندگی و کار و غیره) بکنم، و در نتیجه بدون آن نمی توانم تاثیرگذاری لازم را روی محیط داشته باشم.
در چند روز آینده روی این موضوع بیشتر فکر خواهم کرد.
روح الله عزیز به نکات خوبی اشاره کردی
برای خود من هم بارها پیش آمده که بعد از مطالعه کتاب یا مقاله ای، متوجه شده ام که نتایج تحقیقات علمی با اصول دینی که ما پذیرفته ایم کاملا همسو و هماهنگ است. و اگر کسی اصول دینی و مذهبی را با دقت و حساسیت (نه با خونسردی و بی خیالی) رعایت کند، ناخودآگاه به اصول علمی نیز عمل کرده است.
مثلا وقتی می خوانم که: همواره باید توجه داشته باشیم که هر سیستمی (یک فرد، یک تیم، یک سازمان یا یک جامعه) تاخیر و لختی خودش رو داره و اگر سعی کنیم با اعمال ضربه و فشار بیشتر، تغییرات سریعی در سیستم بوجود بیاریم، با پاسخ شدیدتری از جانب سیستم مواجه خواهیم شد. (این پاسخ ناشی از حلقه های کنترلی است که در سیستم ها وجود دارن و می خوان سیستم رو به حالت تعادل و set point خودش برگردونن). از طرف دیگه، متوجه میشم که فردی که مطابق آموزه های دینی "صبر کردن" رو تمرین کرده و در خودش تقویت کرده، ناخودآگاه به این اصل سیستمی عمل کرده و همه کارهاش رو با صبر و حوصله، آهسته و پیوسته و بدون مقاومت از جانب سیستم پیش خواهد برد.

نکته بعدی که اشاره کردی، لغزنده بودن و اعتبار کم قضاوت های ذهنی ماست. درباره "خطاهای شناختی" مغز انسان کتاب ها نوشته شده و می دانیم که ما فقط به آن دسته از اطلاعات محیطی توجه می کنیم که دانسته های قبلی خودمون رو تایید کنند (خطای تایید خود) و حتی خاطراتمون رو طوری ویرایش می کنیم که موافق دانسته های فعلیمون باشند و صدها خطای شناختی دیگر. با وجود چنین عملکرد پایینی از مغز، ما همه ی برنامه ریزی ها، هدف گذاری ها و کارهامون رو بصورت ذهنی و با مراجعه به خاطراتمون انجام می دیم و نتیجه این میشه که تصورات ذهنی ما با واقعیت های بیرونی فاصله بسیاری پیدا میکنند.
اما نوشتن روی کاغذ و ارزیابی عینی وقایع روزانه، میتونه تصویر دقیق تری از خودمون و محیط اطرافمون فراهم کنه.
مثلا من فکر می کردم که کارآیی زیادی دارم و از وقتم نهایت استفاده رو میکنم تا اینکه تصمیم گرفتم زمان هایی که به کار "مشغول" هستم رو ثبت کنم. نتیجه این شد که فهمیدم شنبه 80 درصد وقتم رو مشغول کار بودم، یکشنبه 50 درصد، دوشنبه 30 درصد، سه شنبه 25 درصد و بعد هم بلافاصله این عادت ناپسند ثبت واقعیت ها رو ترک کردم :)

بدون اینکه یک کنترلر دما (با حلقه فیدبک- سنسور دماسنج و عملگر) در اتاق نصب کنیم، چقدر احتمال داره که دمای اتاق به میزان مطلوب ما برسه و مستقل از تغییرات دمای بیرون، تقریبا ثابت بمونه؟ تقریبا صفر.
مشابه همین اتفاق در زندگی ما هم هست: احتمالش خیلی کمه که بدون کنترل پارامترهای موردنظرمون، اونها مستقل از محیط بیرونی به مقدار موردنظر ما برسن.
۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۵ پریسا حسینی
علی عزیز 
چه خوب که امروز با وبلاگت آشنا شدم، قبلا کامنت های مفیدت در متمم را خوانده بودم اما نمیدانستم وبلاگ داری.
این نحوه گزارش که به آن اشاره کردی دقیقا یکی معیار سنجش است. متاسفانه من بیشتر رفتارهایم را توصیفی ارزیابی میکنم، نوشته ات تلنگر خوبی بود برای دقت بیشتر و سنجش هوشمندانه تر.
ممنونم.
پریسا، دوست متممی خوبم
یکی از خوشی های روزانه من اینه که دوستانم و بخصوص دوستان متممی ام نوشته هام رو میخونن و گاها فرصتی پیش میاد و به تبادل افکار و تجربیاتمون می پردازیم.
اندازه گیری و ثبت متغیرهای موردنظرمان فواید دیگری غیر از آنچه در متن بیان شده، نیز دارد. من به تازگی شروع کرده ام به ثبت پومودوروهایی که هر روز به مطالعه اختصاص می دهم. برای هر روز از ماه یک سطر از مربع های خالی اختصاص داده ام و با پایان هر پومودورو یکی از خانه های جدول را رنگ می کنم. احساس خوشحالی و پاداشی که در این لحظه دریافت می شود باعث ایجاد و تثبیت عادت مطالعه می گردد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی