نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

هر یک از ما در طول روز در معرض رویدادهای بسیاری قرار می گیریم و حالات و احساس های مختلفی را تجربه می کنیم. گاهی با کمی خودآگاهی و دقت به حالت های خودمان می توانیم چیزهای بسیاری را از قبل تجربیات روزمره یاد بگیریم. بعنوان مثال حالت های زیر را در نظر بگیرید:

مثال1:
در میان وبسایت ها یا کانال های تلگرامی می گردم و مطالبی را که به نظرم جالب است، در تلگرام برای دوستم نیز می فرستم، و او هر بار با دیدن پیام من یک استیکر ثابت و مشخصی را ارسال می کند :) من از پاسخ های کوتاه و تکراری او دلسرد می شوم و بتدریج پیام های کمتر و کمتری را برایش می فرستم.
بعد از این رویدادها، من با کمی تامل در رفتار و واکنش خودم می توانم چیزهای بسیاری را یاد بگیرم، مثلا فکر کنم که شنیدن جواب های کوتاه، روتین و تکراری برای آدم ها خوشایند نیست و آن ها را دلسرد می کند، چون احتمالا فکر می کنند که ما نسبت به حرف های آنها بی توجه هستیم.
یا ممکن است فکر کنم که چه جالب، همانطور که دوست من با واکنش خودش رفتار من را کنترل کرد، من نیز می توانم با واکنش هایی که نسبت به رفتارهای دیگران دارم، رفتار آن ها را کنترل کنم. و بعد رفتارهایی که دیگران با من دارند را در نظر بگیرم و فکر کنم که کدام یک از واکنش ها و رفتارهای من باعث بوجود آمدن یا تقویت آن رفتارها شده است. بعنوان مثال من همیشه گله دارم که دیگران برای بیان مصیبت ها و دردها و مشکلاتشان به من مراجعه می کنند، اما شادی ها و موفقیت هایشان را از من پنهان می کنند؛ حال با خودم فکر می کنم که وقتی که دیگران از موفقیت های خود با من حرف می زنند، من معمولا چه واکنشی نشان می دهم؟ آیا از شنیدن موفقیت آن ها خوشحال می شوم و تشویقشان می کنم، یا نه برخوردی سرد و دلسرد کننده دارم؟

مثال 2:

در یک جلسه کاری شرکت کرده ام و مدیر یا یکی از همکاران درباره کارهای من حرفی می زند یا انتقادی می کند که باعث رنجش و ناراحتی یا عصبانیت من می شود. پس از وقوع این رویداد، من می توانم به احساساتی شدن قانع نباشم و کمی درباره رفتارها و واکنش ها تامل کنم. چه چیزی باعث ناراحتی من شد؟ آیا من از نحوه ی بیان نامناسب ناراحت شدم؟ آیا انتقاد آن ها درست و منطقی است؟
بعد می توانم نتیجه گیری کنم که این شیوه ی انتقاد کردن باعث رنجش و ناراحتی افراد می شود. و فکر کنم که خود من در چه مواقعی این اشتباه را مرتکب شده ام یا ممکن است مرتکب شوم.

مثال 3:
در محیط کاری، مدیرمان کار مشترکی را به من و همکارم می سپارد. من بسیار علاقه مندم که آن کار را به انجام برسانم، اما با توجه به اینکه مهلت مشخص برای انجام آن کار تعیین نشده است، مدام انجام آن کار را به آینده موکول می کنم و به کارهای مهم تر و اضطراری می پردازم، از طرف دیگر، برایم شفاف نیست که کدام بخش از کار را من انجام خواهم داد و کدام بخش را همکارم. همچنین همکارمان به تازگی به جمع ما افزوده شده است و من رابطه خوب و صمیمانه ای با او ندارم و تمایل چندانی به گفتگو با او درباره کاری که مدیر به ما سپرده است ندارم.
تا اینکه یک روز مدیرمان به اتاق من مراجعه می کند و درباره کار مشترکی که قرار بود انجام دهیم سوال می کند. کاری انجام نشده است، مدیرمان بسیار عصبانی می شود که چطور دو نفر بعد از گذشت چند هفته این کار ساده را انجام نداده اند.
بعد از این رویدادها نیز، من با کمی تامل در روند این اتفاقات و تجربیات خودم می توانم مطالب بسیاری را بیاموزم. اینکه کاری را همزمان به دو نفر نسپارم، چون احتمال انجام آن کار کاهش می یابد (شاید بهتر باشد فقط یکی از آن ها مسئول انجام آن کار باشد). اینکه برای افراد تازه کار و افرادی که تازه به تیم افزوده شده اند، در ماه های ابتدایی تا حد امکان وظایف مشخص و مستقل تعریف کنم وطایفی که چندان نیازی به تعامل و مشارکت گروهی ندارد. همچنین می توانم یاد بگیرم برای کارهایی که به دیگران می سپارم مهلت مشخصی تعیین کنم.

بطور خلاصه، انسان ها شباهت های بسیاری به یکدیگر دارند؛ ما با دقت و تامل در حالت ها، واکنش ها، رفتارها و تجربیات خودمان، علاوه بر اینکه شناخت خوبی نسبت به خودمان بدست می آوریم، می توانیم دیگر انسان ها را نیز بهتر بشناسیم و بطور مناسبی با آن ها رفتار کنیم.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۴
علی رسولی

سه روز دیگر گردهمایی متممی هاست و خوشحالم که بسیاری از دوستانی که از نظراتشان در متمم آموخته ام را می توانم از نزدیک ملاقات کنم.

متمم باعث تحول دیدگاه ها و افکار من شد، مفاهیمی مانند ارزش آفرینی، تفکر سیستمی، مدل های ذهنی و مهارت یادگیری را برای اولین بار در متمم آموختم و تمرین کردم. اما مهم ترین درسی که از متمم یاد گرفتم، این بود که با وجود تمام شرایط فعلی و با وجود تمام بهانه هایی که عامه مردم می آورند، هنوز هم می توان در کشورمان کارهای درست و اصولی و حرفه ای انجام داد و در زندگی چند هزار نفر تاثیر گذاشت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۴۴
علی رسولی

کنجکاو بودم که درباره زندگی ادوارد دمینگ (که متمم در بخش متفکران کلاسیک مدیریت، او را معرفی کرده است +) بیشتر بدانم. نهایتا امروز به سایت ویکیپدیا مراجعه و اطلاعات جالبی را در موردش مطالعه کردم. از جمله اینکه دمینگ اغلب بخاطر کارهایش در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم شناخته می شود. بسیاری از ژاپنی ها دمینگ را یکی از افراد الهام بخش در معجزه اقتصادی ژاپن (از سال 1950 تا 1960 که طی آن ژاپن بعد از جنگ به دومین اقتصاد قدرتمند دنیا تبدیل شد) معرفی می کنند.

بیشتر از همه این ها، نگاه سیستمی دمینگ برایم جالب بود. نگاهی که در جملات زیر آشکار است:

" The Appreciation of a system involves understanding how interactions (i.e., feedback) between the elements of a system can result in internal restrictions that force the system to behave as a single organism that automatically seeks a steady state. It is this steady state that determines the output of the system rather than the individual elements. Thus it is the structure of the organization rather than the employees, alone, which holds the key to improving the quality of output. " E. Deming

قصد دارم در آینده مطالب بیشتری درباره دمینگ مطالعه کنم و چکیده این مطالعات را در وبلاگ بنویسم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۰
علی رسولی