نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

نوشته های علی رسولی

اینجا نوشتن و فکر کردن را می آموزم

طبقه بندی موضوعی

به بهانه روز معلم

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۵۱ ب.ظ

وقتی به وسعت و عمق اثربخشی کارهایی که یک معلم بنام محمدرضا شعبانعلی در کشور خودش انجام داده است فکر می کنم، سرشار از شرمندگی می شوم. وقتی می بینم یک انسان، با تلاش و کوشش، تا کجاها می تواند اثربخش باشد، از کارهایی که می توانستم بکنم و نکردم و کارهایی که می توانستم نکنم و کردم شرمنده می شوم. (اگر با محمدرضا شعبانعلی آشنا نیستید، برای جستجوی چند دقیقه ای در گوگل به خودتان زحمت ندهید، برای آشنایی با کارهای ایشان باید همه مطالب روزنوشته هایش را مطالعه کنید و حداقل یک سال عضو فعال متمم باشید.)

وقتی که یک نفر می تواند چند هزار نفر را آگاه تر کند و در زندگی آن ها تاثیرگذار باشد ، من چقدر کم کاری کرده ام که کوچکترین تغییری، حتی در زندگی خودم اایجاد نکرده ام. آیا امکان نداشت که در کنار درس های بی خاصیت دانشگاه، خودم در منزل، کتاب های بزرگترین متفکران جهان را مطالعه کنم؟ آیا امکان نداشت که مهارت های تصمیم گیری، حل مساله، یادگیری و مهارت های ارتباطی را در خودم تقویت کنم؟ آیا امکان نداشت که بجای غر زدن از شرایط کاری و بی لیاقتی مدیران و غیره، خود من حرفه ای تر و موثرتر کار می کردم؟ آیا ممکن نبود، بجای ادامه تحصیل در مقطع پساپسادکترا (و همزمان به دنبال چند صد هزارتومان پول بودن)، به تحصیلات در مقطع دکترا بسنده می کردم و در عوض کارهایم در شرکت را حرفه ای تر انجام می دادم ؟ آیا نمی توانستم کمی از ده ساعت خواب روزانه ام کم کنم و آن را به مطالعه اختصاص دهم؟ آیا ممکن نبود کمی از تفریحات روزانه یا هفتگی، کمی از تلویزیون دیدن های روزانه کم کنم و تلاش بیشتری در کار و مطالعه داشته باشم؟ چند هزار ساعت از هزاران ساعتی که صرف فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام یا فیلم دیدن کردم، ضروری بوده است؟

محمدرضا شعبانعلی در همین کشوری بدنیا آمده است که من بدنیا آمده ام، در همین هوا تنفس کرده و همین شرایط را تجربه کرده است. همین شرایطی که من تمامی شکست ها و کم کاری هایم را به آن نسبت داده ام. همین شرایطی که اغلب هموطنانمان معتقدند استعدادهای آن ها را سوزانده و بخاطر همان شرایط است که حق دارند بدبخت باشند و اصلا باید بدبخت باشند!

همه ما مقصریم، وقتی که می توانستیم تا این حد در زندگی همدیگر تاثیرگذار باشیم و هیچ نکردیم. وقتی که به دنبال مدرک دویدیم و نالیدیم از مدرک گرایی کشورمان و بی سوادی مدرک دارها. وقتی که در کارمان جدی و حرفه ای نبودیم و نالیدیم از بی کیفیت بودن محصولات و خدمات در کشورمان. وقتی که کوچکترین کارهای زندگی خودمان را نتوانستیم مدیریت و کنترل کنیم و نالیدیم از بی کفایتی مدیران.

ما مقصریم وقتی که فقط منفعلانه به رویدادهای اطرافمان پاسخ دادیم و فعالانه هیچ اقدامی در زندگیمان انجام ندادیم.

ما مقصریم وقتی که هر روز به مدرسه و دانشگاه و محل کارمان رفتیم و به خانه برگشتیم و فکر کردیم که همه وظیفه ما فقط رفتن و آمدن است و هیچوقت از خودمان نپرسیدیم که امروز چه چیزهایی یاد گرفتم؟ امروز چقدر مفید و تاثیرگذار بودم؟

ما مقصریم وقتی که فقط منتظریم یک نفر به نام رئیس جمهور بیاید و برای همه مان کار ایجاد کند، فرهنگ سازی کند، جرم و جنایت و فساد و فرار مالیاتی مان را کاهش دهد. علم و دانش، صنعت و دانشگاه و تولید و تجارت و مسکن و ازدواج و همه چیزمان را سر و سامان دهد.

ما مقصریم وقتی که می توانستیم تا حد آقای معلم در زندگی همدیگر مفید و اثربخش باشیم و هیچ نکردیم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۱۴
علی رسولی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی